Monday, October 1, 2007

این روزها چیزی که ذهنم را به شدت مشغول می کنه اینه که چطور می شه این همه تجربه را به آدمهای دیگه منتقل کرد و اونهم جوری که اونها هم بفهمند... تجربه زندگی. زندگی شاید متفاوت از عامه مردم. تجربه زندگی در خارج از کشور. تجربه شناختن آدمهای جورواجور از فرهنگهای مختلف. تجربه محیط دانشگاهی و علمی.
چند تا ایده دارم که پیاده کردنشون شاید کمی زمان ببره... اما همین فکر کردن به این ایده ها هم آرامش بخشه. مثلا چیزی که بهش فکر می کنم گذاشتن یک کارسوق علمی هست که بعد از کارسوق هم آدم بتونه با بچه ها کمی حرف برنه. توی مدرسه یا دانشگاه یا حتی توی شهرداری...

چیزی که همیشه بهش فکر می کنم اینه که توی ایران چقدر می تونی روی آدمها نفوذ داشته باشی و چقدر می تونستی کمک کنی که بهتر فکر کنند. اینجا خیلی پیش نمی یاد که آدمهایی رو ببینی که با حقوق خودشون آشنا نباشند. یا آدمهایی که با حقوق بشر آشنا نباشند... یا حقوق زنان یا حقوق کودکان. یا کارگران... ایده کمپین یک میلیون امضا خیلی منو گرفته. تمام قشنگی این ایده در اینه که برای گرفتن یک میلیون امضا باید حداقل با 5-6 میلیون نفر حرف بزنی و سعی کنی که متقاعدشون کنی. قشنگیش به اینه که با آدمهایی طرف می شی که تا به حال به عمرشون چیزی از حقوق زنان و حقوق بشر نشنیده اند و برای اولین بار بهشون می گی که چنین چیزی اصولا وجود داره. مهم نیست که امضا کنند یا نه. مهم اینه که می دونن که چنین چیزی وجود داره.

نه اینکه تازه با کمپین آشنا شده باشم... چیزی که منو به اینجا نوشتنش می کشونه اینه که مرتب با این مساله مواجه می شم که توی ایران خیلی کم اونو می شناسن.

شاید قدم بعدی هم یک کمپین کلی تر باشه که کلا حقوق بشر را در بر بگیره.

http://www.wechange.info/

از نینوچکا

No comments: